واکسن 2ماهگی
آنیسای عزیزم واکسن ۲ماهگیت برای تو خیلی سخت بود وبا گریه هات واقعا دل مامان وبابا رو به درد آوردی خدا رو شکر نه تب کردی ونه جای واکسنت سفت شد اما خیلی درد داشتی الهی برات بمیرم اون شب خونه عمو رحیم دعوت داشتیم تو خیلی بیقراری میکردی وفقط توبغل خاله سوری آروم میشدی و میخوابیدی دختر نازم "جاده بزرگ شدن سختی هایی هم داره امید وارم بتونی همه اونا رو به خوبی پشت سر بذاری" &nbs...